در روایات دیگری، چنین می خوانیم:
فی سِعَةِ الاخلاقِ کنُوزُ الارزاق؛[2]
گنج های رزق در اخلاق خوب نهفته است.
حُسنُ الخُلقِ یزیدُ فی الرِّزق؛[3]
اخلاق نیکو، موجب زیادت در روزی می شود.
این دسته از روایات یک معنای ظاهری قابل فهم برای همگان دارند و آن اینکه بیانگر این حقیقت تجربی و اجتماعی هستند که آراستگی به فضایل اخلاقی و خوش خلقی، موجب روی آوردن مردم به فرد می شود. تجربه نشان می دهد که مشتریان بیشتر به خرید از فروشندگان خوش اخلاق تمایل دارند. افزون بر این، همه کسانی که در شبکه روابط شغلی با یک فروشنده قرار دارند، مانند فروشندگان مواد اولیه، شرکا، خریداران و امثال آنها، در مواقع لازم آمادگی بیشتری برای حمایت های مادی و معنوی از فروشنده خوش اخلاق دارند و همین مسائل موجب وسعت روزی افراد خوش اخلاق می شود.
اما این احادیث را نباید در همین معنای عادی و عرفی خلاصه کرد. به ویژه آنکه مطابق روایت نخست، گناه، اعم از اینکه فردی باشد یا اجتماعی، موجب محرومیت از رزق، اعم از مادی و معنوی می شود؛ بنابراین لازم است برای تبیین چگونگی این رابطه، به نکات زیر توجه کرد:
اولًا، باید توجه داشت که «رزق» در اینجا معنایی عام و گسترده دارد؛ یعنی منحصر در رزق متعارف از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن و مرکب و امثال آن نیست. بلکه شامل رزق های معنوی و اخروی نیز می شود. به یک تعبیر، همه نعمت های الهی که به گونه ای در اختیار انسان قرار گرفته اند «رزق» به شمار می آیند. حتی باید دانست که اهمیت رزق های معنوی، مانند علم و ایمان و عبادت و امثال آن، به مراتب بیشتر از رزق های مادی است. گاه ممکن است ارتکاب گناهی موجب محرومیت انسان از ادامه تحصیل شود و گاه ممکن است ارتکاب گناه موجب بی توفیقی انسان در ادای به موقع وظایف دینی و اعمال عبادی اش گردد.
حتی نسبت به کسانی که از معنویت بالاتری برخوردارند و توفیقات و رزق های معنوی بیشتری را نصیب برده اند، ممکن است ارتکاب یک گناه صغیره، موجب سلب توفیق آنان از نماز شب باشد.
ثانیاً، در جای خود به اثبات رسیده است که، در این جهان هیچ پدیده ای بدون علت رخ نمی دهد. بنابراین، مصیبت ها و محرومیت ها و گرفتاری ها نیز بدون علت نیستند. اما این را هم می دانیم که خداوند خیر محض است و جز اراده خیر از او سر نمی زند، پس علت مصیبت ها و گرفتاری ها را باید در جایی دیگر جستجو کرد. قرآن کریم، در آیات متعدد و به بیان های متنوع، این حقیقت را تأکید کرده است که علت اصلی محرومیت های انسان، اعمال و رفتارهای ناشایست خود اوست:
وَ ما أصابَکمْ مِنْ مُصیبَة فَبِما کسَبَتْ أیدیکمْ وَ یعْفُوا عَنْ کثیر؛[4]
هر مصیبتی به شما رسد به سبب دستاورد خود شما است و [خدا] بسیاری را نیز عفو می کند.
همین مسئله عیناً درباره بهره مندی از رزق و روزی مادی و معنوی نیز صادق است. قرآن کریم تقوای الهی را یکی از عوامل گشایش و وسعت رزق دانسته و می فرماید:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکسِبُونَ؛[5]
و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، برکات آسمان ها و زمین را بر آنها می گشودیم؛ ولی [آنها حق را] تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَی ءٍ قَدْراً؛[6]
و هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند، و او را از جایی که گمان ندارد روزی می رساند، و هر کس بر خدا توکل کند کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان خود را به انجام می رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.
بنابراین، هر چند ما نتوانیم با عقل ناقص و جزئی نگر خود رابطه میان گناه و محرومیت از رزق، به ویژه رزق های مادی را درک کنیم، باید بدانیم که این رابطه، از نظر قرآن و معارف اصیل اسلامی، رابطه ای قطعی و ضروری معرفی شده است. ما با عقل و علم خود در برخی موارد می توانیم رابطه علیت و تأثیر و تأثر میان دو پدیده را دریابیم، اما هم خود عقل اقرار دارد که در ورای اسباب و علل ظاهری، علل و عوامل دیگری نیز هست که فراتر از درک و فهم بشر است و کشف آنها در حدود توانایی های عقل مستقل نیست و هم این یک حقیقت مسلم قرآنی و اسلامی است که جز علل و عوامل ظاهری، علل و عوامل دیگری نیز در این عالم جریان دارد که ارتباط آنها با معلول هایشان چندان برای ما محسوس نیست.